گویند شبی را که درپل آبگینه ی کازرون احمدشاه و رضاخان که آنزمان وزیرجنگ بود باهیأت همراه مهمان صولت الدوله قشقایی بود.بسیاری از بزرگان فارس و سایر ایلات و خوانین قشقایی حضور داشتند و استاد داوود با چگور و ساز خود درآن شب بانواختن موسیقی و خواندن داستان اصلی وکرم و غریب و صنم چنان شوروحالی به جمع بخشیده بودکه درسکوت حضار، مستوفی الممالک خطاب به سردارعشایرمیگود..آیاصاحب این پنجه های ساحره خود میداند که با انگشتانش دارد چه سحری می انگیزد؟
آیا اوخودمیداندصاحب چه ذوق و هنری است؟
سردارعشایر درجواب میگوید بسیاری از بزرگان و کلانتران و خوانین قشقایی خود نوازنده اند واحترام به موسیقی بخشی ازفرهنگ قشقایی است. براستی کدام یک از ما مجلسی حتی محفلی دوستانه رابه یاد دارد که شنوندگان قشقایی تا اتمام اجرای موسیقی کلامی بر زبان آورده و یا حرکت و رفتاری که نامربوط وخارج ازانتظار باشد انجام داده باشد؟
جز ساغول واحسنت ماشاالله های پایان اجرای نوازنده و یا خواننده!؟
این نشان از عواطف و احساسات وشور و هیجان درونی انسان های آزاده است که همواره در آغوش طبیعت با صدای پرندگان،وزش باد،نغمه وصوت و آواز بلبلان و چکاوکان و دراج وکبک و تیهوان و با صدای چکاچک شاخهای گله های قوچ و پازنان شکاری و با آوای دلنشین ریزش باران،وزش باد،غرش رعد و برق وشرشر آبشاران اُنس گرفته و روحشان باچنین فضایی پرورش یافته است و شخصیت شان این سان شکل گرفته است!
حال بسیاربهت آور و عجیب می نمایاندکه چرا همین انسان های آزاده وموسیقی دوست! خالق بزرگ موسیقی قشقایی را ازیادبرده است؟؟؟
ما چون غرش رعد سهمناکی سیلاب ها،چالاکی وشجاعت شیران و ببران،سرعت وتیز پروازی عقابان و نزاع سرکل های کوهساران رادیده ایم . خواه و ناخواه سرکش و مغرور و چون آهوان گریزپای بار آمده و اصولأ بخاطر غرور ذاتی نشأت گرفته از طبیعت زندگی مان از پرسش وجواب ومؤاخذه بیزاریم ودوست نداریم نقدمان کنند.وشاید این اصلأ ذات و نهاد کل آدمی است!!!
اما ما رویش سبزه زاران ، عطر ریاحین وگل ها و پرواز سنجاقک ها و پروانه ها را نیز دیده ایم و اگرسختی های زندگی و ساختار خاص زندگی ایلیاتی به ما اجازه میداد با دیدگانی باز و با ذوق و دقتی مضاعف تر به پیرامون خود نگریسته ایم.
پس بیایهم اندکی باخود راحت باشیم و بنگریم آنسان که سزاست بنگریم.
آری عزیران: هنزمندان و آهنگسازان و نوازندگان موسیقی قشقایی به ادوار تاریخ تا به اکنون بسیاربوده است.
وهمه شان شایان تقدیروستایش اند اما کدام قشقایی میتواند وقتی صحبت ازموسیقی قشقایی است ، به یاد خانواده ی استاد حبیب خان گرگین پور ، خود و پسرانش فرود و فرهاد و غلامعلی و … نیافتد؟
اماضمن ارج نهادن به تمامی پیش کسوتان و فعالان و هنرمندان عرصه ی موسیقی قشقایی، باید قبول نمود و پذیرفت که جایگاه فرود گرگین پور بس بالاست و در یک سخن میتوان فرود را حافظ و نگهدارنده موسیقی قشقایی دانست.
صرف نظر از تمامی کارهای هنری ایشان از جشنواره ی اقوام ترکمن صحرا و ارائه ی ده ها کاست واثر و حضور درجشنواره های داخلی و خارجی،بخش اعظمی از جوانی و عمرگرانقدر این اسطوره و نابعه ی موسیقی قشقایی صرف جمع آوری و ثبت ، ضبط وارائه و انتشار موسیقی قشقایی شده است.
بااندکی عدل و انصاف میتوان گفت که نه تنها فرودگرگین پور بلکه همسر بزرگوارشان نیز دراین زمینه ازهیچ کمکی فروگزار نبوده و سال ها با مراجعه به موسیقی دانان و بازماندگان عاشق های قشقایی وگروه های مختلف موسیقی قشقایی اعم از ساربانان.چنگی ها.عاشق ها و خوانندگان و سایرنوازندگان که وارثان موسیقی قشقایی بودند، اکثر آهنگ های موجود را که کاری طاقت فرسا وخسته کننده و هزینه بر بود بی هیچ حمایت مالی و با هزینه ی شخصی و با فروش دارائی شخصی خود جمع آوری وبرای جامعه ی قشقایی وایران به یادگارگذاشتند.
که به جرأت میتوان گفت که اگر آن کار صورت نمیگرفت الان بخش زیادی ازآهنگ ها ازبین رفته بود والان آثاری از آن نبود.و ما امروز شاهد اجرای این آهنگ های زیبا نبودیم.
اما افسوس وصد افسوس که ماقشقایی ها آلزایمر و فراموشی گرفته ایم؛ وگوئی این همه زحمت فرود و خانواده اش را از یاد برده ایم!
چه توفیری دارد خدای ناخواسته بعدازمرگ فرود یادواره و یادنامه وسیل تقدیرها و سپاس نامه ها! قلم فرسایی ها و انبوه شعرها و نثرها و انبوه مطالب در وصف این اسطوره و نابغه ی آن زمان سرودن و گفتن؟!
بایدامروز از فرود دلجویی نمود باید امروز انگشتان سحرانگیز فرود را بامهربانی دست فشرد و بر هنرش بوسه ی ادب زد.باید امروز درکنارش بود.فرود قهرمان وجاویدان نابغه ی موسیقی قشقایی است.
بیائیدامروز فرود را دریابیم.
باسپاس
داریوش زندی…دره شوری
عالی بود ،احسنت آقای زندی